بکر بن عبدالعزیز عجلی
بَكْرِ بْن عَبْدُالْعَزیزِ عِجْلی (د 285 / 898م)، شاعر كوفی تبار عصر عباسی و آخرین امیر خاندان ابودلف عجلی. وی احتمالاً در اوایل سدۀ 3ق و در منطقه جبال تولد یافت و در زمانی كه دقیقاً دانسته نیست، به اصفهان رفته است (نک : اعرجی، 6-7). پدرش عبدالعزیز، شاعری دلیر و در حكومت كرج جانشین ابودلف بود. احمد بن عبدالعزیز برادر بكر نیز تا 280ق بر منطقهای وسیعتر تا حدود اصفهان حكومت میكرد (ضیف، 4 / 409).
از بكر نخستین بار در حوادث 271 / 884م، در تسخیر قلعۀ فارسی، و آن گاه در 280ق در جنگ با رافع بن هرثمه امیر معزول خراسان یاد شده است ( تاریخ سیستان، 242-243؛ ابناثیر، 7 / 457). در همین سال پس از درگذشت احمد بن عبدالعزیز، میان بكر و برادر دیگرش عمر بر سر جانشینی وی نزاع درگرفت و عمر چیره شد (نک : طبری، 10 / 33؛ ابوعلی مسكویه، 4 / 496).
به نظر میرسد كه روابط خاندان با دستگاه خلافت خوب نبود، زیرا در 282ق معتضد عباسی اموال بكر را در كرج ابودلف مصادره كرد و سال بعد نیز طی كوششی بینتیجه بر آن شد كه عمر را به دست برادرش بكر سركوب كند. از این تاریخ، بكر در حال گریز از دست مأموران و سرداران خلیفه، به چند جنگ با آنها دست زد و سرانجام با دشواری بسیار خود را به طبرستان رساند و به محمدبن زید پیوست (طبری، 10 / 41، 47، 51، 63؛ ابوعلی مسكویه، 4 / 505؛ مسعودی، 8 / 195-197؛ بكر، 45، 49، 52-54) و سرانجام در 285ق همانجا درگذشت (مسعودی، 8 / 210؛ ابوعلی مسكویه، 5 / 3)، و یا به روایتی، چون برضد محمدبن زید به دسیسه پرداخت، زهرش دادند. پیكر وی را در پول لیشام در ناتل به خاك سپردند (ابن اسفندیار، 1 / 255؛ مجمل ... ، 368). گفتهاند كه چندی قبل از مرگ، امارت چالوس و رویان یافته بود (ابن اسفندیار، همانجا).
دیوان
بكر همچون پدر در هنر شاعری دست داشت .(GAL, S,I / 128) ثعالبی (د 429 / 1038م) نام بكر و جدش ابودلف را در زمرۀ شاعران اصفهان آورده است (3 / 295، به نقل از حمزۀ اصفهانی). نسخهای از دیوان بكر ضمن مجموعهای در كتابخانۀ دانشگاه فاتح در استانبول وجود دارد (اعرجی، 31). نخستین بار كرنكو نسخهای از آن را به خط خود تهیه كرد كه بعدها استادی هندی به نام محمد بن یوسف سورتی برپایۀ آن، به تصحیح و طبع نسخۀ استانبول در دهلی (1332ق) دست زد. بروكلمان از دو چاپ این دیوان به سالهای 1336 و 1337ق یاد كرده كه اعرجی (ص 30) كه آن را نادرست خوانده است. به هر حال محمد بن یوسف سورتی در چاپ دیوان بكر، مكملی حاوی اشعار بازمانده از ابودلف و معقل نیز بدان افزود (همو، 32).
دیوان بكر مشتمل بر حدود 300 بیت در قالب قصیده و قطعه است؛ هیچ یك از اشعار او، مقدمه ندارد و بیدرنگ به اصل موضوع پرداخته است (نک : همو، 20). سبك اشعارش نیز بیشتر به دوران جاهلی نزدیك است (همو، 19) و بارها شعر جاهلیات را تضمین كرده است (بكر، 46، 57، 64، 81). وی از استعداد و ذوق شعری وافری برخوردار نبود، با این همه، برخی از قصاید وی شیوا و استوار است. او مانند پدر و جدش به مناسبتهای خاص شعر میسرود و هرگز آن را هدف اصلی خویش قرار نداد (همو، 18). وی مضامین اغلب سرودههایش را از حوادث زندگی خود گرفته است. فخر و وصف مایۀ اصلی بخش عمدۀ اشعار او ست. بكر در این سرودهها در قالب شخصیتی مغرور، بزرگمنش، شجاع، بلندطبع و ... جلوه میكند. مراثی او بسیار اندك است. تنها 3 قطعه رثا از وی در دست است كه آنها را در مرگ برادرش حارث (د 284ق) سروده است. یكی از آن مراثی، 5 بیت و بیشتر تهدید معتضد عباسی و بدر غلام اوست (ص 55). موضوع امثال و حكم از دیگر مایههای شعر او ست كه در لابهلای قصاید، پراكنده است و بازتاب تأملات وی در زندگی به شمار میرود (مثلاً نک : ص 56، 58، 63، 76، 77، 79).
دیوان بكر تقریباً از غزل تهی است، اما گاه اشاراتی گذرا به مضامین تغزلی در آن دیده میشود. بعضی ابیات دیوان، از احساسات عربگرایانۀ او حكایت دارد. وی از دو دستگی در صفوف عربها اندوهگین، و یك تنه درصدد پاسداری از حریم آنان و به خاك افكندن مخالفان است (نک : ص 46، 61، بیتهای 12-21).
بكر مانند دیگر اعضای خاندان، شیعه مذهب بود (اعرجی، 11-12). وی از پیامبر (ص) به عنوان هدایتگر و فریادرس بشر (ص 65) یاد كرده، و دربارۀ امام علی (ع) سخن رانده، و اهل بیت (ع) را تكیهگاه مردم خوانده است (ص 74). در دیوان او با آنكه در سرزمین ایران زاده و زیسته و درگذشته است، هیچ اشارتی به ایران و ایرانیان و آداب و سنن آنان دیده نمیشود.
مآخذ
ابن اثیر، الكامل؛ ابن اسفندیار، محمد، تاریخ طبرستان، به كوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، 1320ش؛ ابوعلی مسكویه، احمد، تجارب الامم، به كوشش ابوالقاسم امامی، تهران، 1377ش؛ اعرجی، محمد حسین، مقدمه بر دیوان (نک : هم ، بكربن عبدالعزیز)؛ بكربن عبدالعزیز، دیوان، به كوشش محمد حسین اعرجی، بیروت، 1998م؛ تاریخ سیستان، به كوشش محمد تقی بهار، تهران، 1314ش؛ ثعالبی، عبدالملك، یتیمة الدهر، بیروت، دارالكتب العلمیه؛ ضیف، شوقی، العصر العباسی الثانی، قاهره، 1973م؛ طبری، تاریخ؛ مجمل التواریخ و القصص، به كوشش محمدتقی بهار، تهران، 1318ش؛ مسعودی، علی، مروج الذهب، به كوشش باربیه دومنار و پاوه دوكورتی، پاریس، 1874م؛ نیز:
GAL, S.